کد مطلب:369968 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:341

43 - اطاعت باری تعالی در تمام عمل - همگامی با مسلمین - اجتناب از نظرهای اختراعی
 بسم الله الرحمن الرحیم

و اكمل ذلك لی بدوام الطاعة و لزوم الجماعة و رفض اهل البدع و مستعملی الراءی المخترع .

امام (ع ) و چهار درخواست 

در جلسه گذشته توضیح داده شد كه حضرت زین العابدین علیه السلام ضمن دو جمله دعا از پیشگاه خداوند خواسته تا موفق باشد هر عمل خیری را كه قولا و عملا از وی صادر می شود، هر قدر هم بزرگ و زیاد باشد، آن را قلیل و كم تلقی نماید و هر شر و بدی را كه با زبان و عمل انجام می دهد، هر چند كوچك و كم باشد، آن را بسیار و بزرگ به حساب آورد و به شرحی كه بیان شد، این دو جمله دعا از نظر معرفت ایمانی ، وظیفه بندگی ، و كرامت خلق ، آثار و فواید متعددی را در بر دارد. برای آنكه این دو مورد آنطور كه باید و شاید تحقق یابد و در طول زندگی با مانع و مشكلی برخورد ننمایند و سرانجام به كمال لایق خود برسد، امام (ع ) چهار درخواست از پیشگاه باری تعالی بدین منظور نموده و به خواست خداوند موضوع سخنرانی امروز شرح و توضیح این چهار مطلب است .

در تقاضای اول خود عرض می كند: و اكمل ذلك لی بدوام الطاعة ؛ بارالها! كم شمردن خوبی ها و بزرگ شمردن بدی ها را كه دو حالت روحی ارزنده و شریف است ، در وجود من تكمیل كن به اینكه عمرم به گونه ای طی شود كه تا آخر زندگی مطیع بی قید و شرط تو باشم و لحظه ای از فرمانت سرباز نزنم .

تحولات در زندگی بشر 

دنیا دار تحول و تغییر است و انسانها از نظر روح و جسم ، عقیده و عمل ، عزت و ذلت ، درستكاری و نادرستی ، و خلاصه در جمیع شئون مادی و معنوی ، همواره در معرض تحول قرار دارند، ممكن است كسانی قسمت مهمی از عمرشان به پاكی بگذرد و در پایان دچار انحراف شوند و با سینه روزی و شقاوت بمیرند و ممكن است گروهی بیشتر عمرشان در گناه و ناپاكی طی شود و سرانجام به خود آیند، موجبات رستگاری و فلاحشان مهیا گردد و با سعادت از دار دنیا بروند .

عاقبت خوب و بد 

عن علی علیه السلام قال : ای بنی ! لا تؤ یس مذنبا، فكم من عاكف علی ذنبه ختم له بخیر و كم من مقبل علی عمله مفسد فی آخر عمره صائر الی النار نعوذ بالله منها. (260)

از جمله وصایای علی (ع ) به حضرت حسین (ع ) این بود كه : فرزندم ! هیچ گناهكاری را از رحمت خداوند ماءیوس منما، چه بسا اهل معصیت بودند كه از گناه جدا نمی شدند و اعمال ناروا را ترك نمی گفتند اما سرانجام ، زندگی آنان به خیر و خوبی پایان یافت ، و چه تعداد افراد درستكاری بودند كه همواره به اعمال خیر و خوب توجه داشتند اما در آخر عمر به فساد گراییدند و جهنمی شدند.

سپس امام (ع ) در پایان حدیث فرموده : پناه می بریم به خداوند از این عاقبت بد و دردناك .

برای نجات از این خطر بزرگ و مصون ماندن از مرگ شقاوت بار، لازم است همواره مطیع بی قید و شرط دستورهای خدا باشیم و در همه احوال ، اوامرشان را بی چون و چرا به كار بندیم و این همان است كه امام سجاد (ع ) در جمله اول دعای مورد بحث امروز از پیشگاه خداوند بزرگ درخواست نموده است . تمام اجرام كیهانی و موجودات جهان هستی به اطاعت تكوینی ، فرمانبر ذات اقدس الهی هستند. خداوند در قرآن شریف كلمه سجده را كه تذلل نهایی ساجد در مقابل مسجود است برای معرفی اطاعت و انقیاد تمام موجودات ارضی و سماوی و بسیاری از انسانها به كار برده و فرموده است :

موجودات و اطاعت تكوینی 

الم تر ان الله یسجد له من فی السماوات و من فی الارض و الشمس و القمر و النجوم و الجبال و الشجر و الدواب و كثیر من الناس و كثیر حق علیه العذاب . (261)

آیا ندیدی خداوند را سجده می كنند تمام آنچه در آسمانها و زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم .

تمام موجودات عوالم هستی خدا را سجده می كنند و اوامر تكوینیش را به جبر اطاعت می نمایند و به وظیفه ای كه در نظام خلقت به عهده آنها گذارده شده است عمل می كنند، كوهها و درختها و جنبندگان ، همه و همه ، مطیع بی قید و شرط ذات القدس الهی هستند و بی چون و چرا اوامرش را به كار می بندند. اما قرآن شریف ، وقتی به انسان می رسد می فرماید: بسیاری از مردم خدا را سجده می كنند و امرش را اطاعت می نمایند و بسیاری از مردم او را سجده نمی نمایند و از امرش سرباز می زنند و سرانجام به جرم تخلف و سرپیچی معذب می شوند. اگر كسی سؤ ال كند چرا همه انسانها خدا را سجده نمی كنند و اوامرش را اطاعت نمی نمایند در پاسخ گفته می شود:

بعد تشریعی و آزادی بشر 

بشر دارای دو بعد است ، یكی بعد تكوینی و آن دگر بعد تشریعی . در بعد تكوینی ، انسانها همانند تمام موجودات عوالم وجود، مطیع بی قید و شرط خدا هستند و قدرت كمترین تخلفی را از فرمان او ندارند، قلب همه مردم به امر باری تعالی می طپد و خون به تمام بدن می فرستد، رحم مادر طبق دستور الهی جنین را پرورش می دهد و نمی تواند از برنامه مقرر سرپیچی كند، كلیه و كبد، اعصاب و عروق ، معده و جهاز هاضمه ، و دیگر اعضا و قوای تكوینی آنها همه فرمانبردار خدا هستند و نمی توانند از مرزی كه برای هر كدام مقرر گردیده فراتر روند. آزادی بشر در بعد تشریعی است و این آزادی سرمایه گرانقدری است كه خداوند به انسان اعطا فرموده است . اگر مردم آزادی تشریعی خود را در اطاعت حضرت باری تعالی به كار گیرند و اوامر الهی را اجر نمایند مدارج كمال را می پیمانند، به كرایم اخلاق متخلق می گردند و انسان واقعی می شوند.

عن علی علیه السلام قال : طاعة الله مفتاح كل سداد و اصلاح كل فساد. (262)

علی (ع ) فرموده طاعت خداوند كلید هر درستی و صواب و مایه اصلاح هر انحراف و فساد است .

اگر مردم ، آزادی تشریعی خود را در اطاعت از هوای نفس و شهوات زیانبار به كار گیرند، گناه و ناپاكی ، عقلشان را تیره می كند، از واقع بینی باز می مانند، كور و كر می شوند، عمرشان با پایمال كردن ارزشهای انسانی سپری می گردد و سرانجام با شقاوت و بدبختی می میرند و نتیجه كارهای ناروای خود را با كیفر الهی مشاهده خواهند نمود.

عن النبی صلی الله علیه و آله : احذر سكر الخطیئة فان للخطیئة سكرا كسكر الشراب بل هی اشد سكرا منه .یقول الله تعالی . صم بكم عمی فهم لا یرجعون . (263)

رسول اكرم (ص ) فرموده : حذر كنید از مستی گناه چه آنكه مستی گناه همانند مستی شراب است بلكه شدیدتر از آن . خداوند در قرآن شریف فرموده : آنان كر و گنگ و كورند و از این وضع بدی كه دارند بر نمی گردند.

رسول اكرم (ص ) فرموده : حذر كنید از مستی گناه چه آنكه مستی گناه همانند مستی شراب است بلكه شدیدتر از آن . خداوند در قرآن شریف فرموده : آنان كر و گنگ و كورند و از این وضع بدی كه دارند بر نمی گردند.

اثر سرپیچی از اطاعت 

تخلف از اطاعت باری تعالی موجب فسق است و متخلف گناهكار. اما در پاره ای از مواقع ، تخلف از دستور الهی موجب شرك در طاعت است و خداوند هر دو را در یك آیه از قرآن شریف آورده است ، در قسمت اول آیه فرموده :

و لا تاءكلوا مما لم یذكر اسم الله علیه و انه لفسق . (264)

به دستور شارع اسلام ، خوردن گوشت حیوانی كه موقع ذبح نام خداوند بر آن برده نشده ، ممنوع اعلام گردیده ، خوردن آن فسق است و خوردنده آن فاسق .

به صریح كتاب شریف خوردن گوشت حیوان مرده حرام است ، عناصر وسوسه گر و شیطان صفت از كفار و مشركین ، محرمانه تصمیم گرفتند این حكم الهی را وسیله جدل با مسلمانان قرار دهند و خوردن گوشت میته را حلال وانمود نمایند.

مشركین و سخنان گمراه كننده 

كان مشركوا العرب یجادلون المسلمین فیقولون لهم : كیف تاءكلون مما تقتلونه انتم و لا تاءكلون مما قتله الله و قتیل الله اولی بالاكل من قتیلكم ، فهذه مجادلتهم . (265)

مشركین عرب با مسلمانان در مورد حرمت گوشت حیوان مرده به جدل پرداختند و به آنان می گفتند: چطور شما از گوشت حیوانی كه خودتان كشته اید می خورید اما از گوشت حیوانی كه خداوند كشته است نمی خورید با آنكه كشته خداوند برای خوردن شایسته تر از كشته شماست .

این بود مجادله آنان .

خداوند در قسمت دوم آن آیه فرموده است :

و ان الشیاطین لیوخون الی اولیائهم لیجادلوكم و ان اطعتموهم انكم لمشركون . (266)

شیاطین با قرارهای پنهانی خود می خواهند با شما در مورد گوشت حیوان مرده جدل كنند. اگر آنان را اطاعت نمودید و از حرمت میته كه امر الهی است تخلف كردید، شما حتما به شرك گراییده اید.

شرك در طاعت و عبادت 

اگر كسانی از گوشت حیوانی بخورند كه موقع ذبح ، نام خداوند بر آن برده نشده باشد مرتكب فسق گردیده اند و مشمول قسمت اول آیه هستند، اما اگر كسانی تحت تاءثیر مجادله كفار و مشركین قرار گیرند، حرمت گوشت میته را كه صریح قرآن شریف است نادیده انگارند، فرمان جدل كنندگان را اطاعت نمایند و از اطاعت باری تعالی سرباز زنند، مشمول قسمت دوم آیه مذكورند. خداوند در قرآن شریف ، صریحا آنان را مشرك خوانده است و به فرموده امام صادق (ع ):

شرك طاعة و لیس شرك عبادة . (267)

این عمل ، شرك در طاعت است و شرك در پرستش نیست . در قرآن شریف و روایات اولیای دین مكرر آمده است كه اطاعت مخلوق در معصیت خالق شرك است . در سخنرانی هفتم مجلد اول این كتاب ، به بعضی از آیات و روایات اشاره شده و در اینجا نیز قسمتی از آنها ذكر می شود:

عن ابیعبدالله علیه السلام فی قوله عزوجل : و اتخذوا من دون الله آلهة لیكونوا لهم عزا. كلا سیكفرون بعبادتهم و یكونون علیهم ضدا. قال : لیس العبادة هی السجود و الركوع .انما هی طاعة الرجال ، من اطاع المخلوق فی معصیة الخالق فقد عبده . (268)

اطاعت مخلوق در معصیت خالق 

قرآن كریم فرموده كسانی غیر خداوند را به الهیت گرفته اند برای آنكه مایه عز آنها باشد، نه چنین است . عنقریب به عبودیت و بندگی آنان كفر می شوند و ضد معبودهای خود می گردند. امام صادق (ع ) در تفسیر این آیه فرموده است : مقصود از عبادت ، سجده و ركوع نیست ، بلكه مراد، اطاعت و فرمانبری از رجال قدرتمند است . كسی كه مخلوقی را در معصیت خالق اطاعت كند او را بندگی نموده است .

عن النبی صلی الله علیه و آله فی قوله تعالی : اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله . قال : اما انهم لم یكونوا یعبدونهم و لكنهم اطاعوهم فی معصیة الله . (269)

قرآن شریف درباره نصاری فرموده : علما و رهبانهای خود را بالا بردند و به ربوبیت گرفتند. رسول اكرم (ص ) فرمود: آنان را پرستش نمی نمودند بلكه اوامرشان را در معصیت باری تعالی اطاعت می كردند.

از آنچه مذكور افتاد روشن شد كه اطاعت بی قید و شرط از باری تعالی همیشه و همه جا شرط اصلی تعالی و تكامل در سعادت مادی و معنوی انسانهاست . امام سجاد (ع ) در جمله اول دعا كه مورد بحث امروز است به پیشگاه الهی عرض می كند:

و اكمل ذلك لی بدوام الطاعة ؛ پروردگارا! منویات دینی مرا در خوبی ها و بدی ها با دوام طاعت خود تكمیل و تتمیم فرما.

اطاعت الهی و عز بشر 

اطاعت مردم هر كشور از فرمانروا موجب نیرومندی و قدرت او می شود و سرپیچی از اطاعت فرمانروا تضعیفش می نماید. اما اطاعت مردم از حضرت باری تعالی مایه مباهات و سعادت آنان است و كمترین نفعی از فرمانبری عاید ذات اقدس الهی نمی شود. همچنین سرپیچی مردم از اطاعت پروردگار مایه بدبختی و سقوط آنان است و كمترین زیانی به ذات اقدس او نمی رساند.

گر جمله كائنات كافر گردند بر دامن كفر كبریاش ننشیند گرد این نكته كه حاكی از بی نیازی و غنای ذات اقدس الهی از مردم است ضمن سخنان آموزنده مولی الموحدین علی علیه السلام آمده است .

لا ینقض سلطانك من عصاك و لا یزید فی ملكك من اطاعك . (270)

بارالها! كسی كه از امرت سرپیچی می كند سلطه و قدرتت را كاهش نمی دهد و آن كس كه ترا اطاعت می نماید موجب افزایش فرمانروایی و حكومتت نمی گردد.

معرفی جماعت مسلمین 

امام سجاد (ع ) پس از دعا به دوام طاعت از لزوم جماعت سخن گفته و از خداوند می خواهد كه همواره در صف پیروان قرآن شریف باشد: و لزوم الجماعة .، با مسلمانان بودن و از تفرق پرهیز داشتن امری است بس مهم . پیشوای بزرگ اسلام در سخنرانی حساس مسجد خیف سه مطلب لازم را خاطر نشان ساخت كه یكی از آنها ملازمت و همگامی با جماعت مسلمین است .

ثلاث لا یغل علیهن قلب امرء مسلم : اخلاص العمل لله و النصیحة لائمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم . (271)

سه چیز است كه باید قلب هر مسلمان نسبت به آنها خالی از غل و غش باشد: اول اخلاص عمل برای خدا، دوم خلوص مودت نسبت به پیشوایان مسلمین ، سوم ملازمت و هماهنگی با جمعیت مسلمانان .

مطلب مهم در حدیث رسول اكرم (ص ) شناختن جماعت مسلمانانی است كه باید حتما ملازمتشان را گزید و با آنان همگام و همصدا بود و این مطلب در بعضی از روایات روشن شده است .

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : سئل رسول الله صلی الله علیه و آله عن جماعته امته فقال : جماعة امتی اهل الحق و ان قلوا. (272)

امام صادق (ع ) فرمود: از رسول اكرم (ص ) سؤ ال شد كه جماعت امتش كیان اند؟ فرمود: جماعت امت من اهل حق اند اگر چه عددشان كم باشد.

قیل لرسول الله صلی الله علیه و آله : ما جماعة امتك ؟ قال : من كان علی الحق و ان كانوا عشرة . (273)

به پیمبر گرامی عرض شد: كدامین مردم جماعت امت شما هستند؟ در پاسخ فرمود: آنانكه بر حق اند اگر چه عددشان ده نفر باشد.

درخواست سفیان ثوری از امام (ع ) 

سفیان ثوری مردی بود تحصیلكرده و حافظ احادیث . او مكرر حضور امام صادق (ع ) شرفیاب شده و مطالبی را فراگرفته اما در باطن نسبت به آن حضرت دلبستگی و علاقه نداشت . مردی از قریش كه اهل مكه بود و دوستدار ائمه معصومین علیهم السلام می گوید روزی سفیان ثوری به من گفت : برویم به منزل امام صادق (ع ). با او رفتم . در منزل امام كه رسیدیم ، دیدیم حضرت بر مركب خود سوار شده و قصد رفتن دارد. سفیان عرض كرد: حدیث خطبه پیمبر را كه در مسجد خیف برای مردم فرموده است به من بفرما. حضرت گفت : بگذار بروم از پی كاری كه دارم ، در مراجعت خواهم گفت .سفیان حضرت را به قرابت و بستگی با رسول اكرم (ص ) قسم داد كه الان بگوید. حضرت پیاده شد. سفیان عرض كرد: بفرمایید برای من دوات و كاغذ بیاورند تا آن را بنویسم . دستور داد آوردند. آنگاه نوشته را به حضرت ارائه نمود. سپس امام (ع ) سوار شد و از پی كار خود رفت . من و سفیان با هم برگشتیم . بین راه از من خواست توقف كنیم و در حدیث دقت نماییم . به او گفتم : قسم به خدا كه امام صادق (ع ) ترا به چیزی ملزم نمود كه هرگز از آن رهایی نداری .

تذكر و توضیح قریشی به سفیان 

فقال : و ای شی ء ذلك : فقلت له : ثلاث لا یغل قلب امرء مسلم : اخلاص العمل لله فعرفناه ، و النصیحة لائمة المسلمین . من هولاء الائمة الذین تجب علینا نصیحتهم ؟ معاویة بن ابی سفیان و یزید بن معاویة و مروان بن الحكم و كل من لا تجوز شهادته عندنا و لا تجوز الصلوة خلفهم و قوله : اللزوم لتجوز الصلوة خلفهم و قوله : اللزوم لجماعتهم فای جماعة ؟

مرجئی یقول : من لم یصل و لم یصم و من لم یغتسل من جنابة و هدم الكعبة و نكح امه فهو علی ایمان جبرئیل و میكائیل او قدری یقول لا یكون ماشاء الله عزوجل و یكون ماشاء ابلیس ، او حروری یبرء من علی بن ابیطالب و یشهد علیه بالكفر او جهنی یقول : انما هی معرفة الله وحده لیس الایمان شیئا غیرها. قال ویحك و ای شیئی تقولون ؟ فقلت ان علی بن ابیطالب و الله امام الذی تجب علینا نصیحة و لزوم جماعة اهل بیته . قال : فاخذ الكتاب و خرقه ثم قال : لا تخبربها احدا. (274)

پرسید: به چه چیز ملزمم نموده است ؟ گفتم : سه چیز است كه باید قلب هر مسلمان از غل و غش در آنها خالی باشد: اول اخلاص عمل برای خدا. این را می دانیم . دوم مودت خالص نسبت به پیشوایان مسلمین . ائمه معصومین كیان اند؟ معاویة بن ابی سفیان ، یزید بن معاویه ، مروان بن الحكم ، و آنهایی كه شهادتشان مقبول نیست و نمی توان پشت سر آنان نماز بخواند. و اینكه فرمود باید ملازم جمعیت مسلمین بود، كدام جماعت ، گروه مرجئی كه می گوید: كسی كه نماز نخواند، روزه نگیرد، غسل جنابت ننماید، كعبه را خراب كند و با مادر خود بیامرزد، با این همه ناروایی ها ایمانش همانند ایمان جبرئیل و میكائیل است ، یا گروه قدری كه می گویند: خواست خداوند معیار نیست بلكه معیار، خواست ابلیس است ، یا گروه حروری كه از علی (ع ) تبری می جویند و به كفر او شهادت می دهند، یا گروه جهنمی كه می گویند معرفت فقط معرفت خداست و ایمان چیزی جز آن نیست . سفیان ثوری از سخنان مرد قریشی سخت ناراحت شد و گفت : وای بر تو! شماها چه می گویید؟ گفتم : ما می گوییم علی بن ابیطالب امامی است كه مودت خالص او بر ما واجب است و باید ملازم ائمه معصومین كه جماعت اهل بیت اند باشیم . سفیان از شدت ناراحتی نوشته را گرفت و پاره كرد و به من گفت : این جریان را برای كسی نقل ننمایم .

خواسته دوم امام سجاد (ع ) از پیشگاه خداوند ملازمت جماعت مسلمین بود و به فرموده رسول اكرم (ص ) مقصود، گروهی هستند كه در راه حق قدم بر می دارند.

در قطعه سوم دعا، ترك اهل بدعت را درخواست می كند: و رقض اهل البدع . درباره بدعت گذاران در دین روایات زیادی از رسول اكرم (ص ) و ائمه معصومین علیهم السلام رسیده و تاءكید شده است كه مسلمانان از آنان دروی گزینند و تبری جویند.

عن النبی صلی الله علیه و آله : اذا راءیتهم اهل الریب و البدع من بعدی فاظهروا البراءة منهم . (275)

رسول اكرم (ص ) فرمود: وقتی بعد از من با وسوسه گران و بدعتگزاران در دین مواجه شدید از آنها تبری كنید و دوری نمایید.

و عنه صلی الله علیه و آله : كل بدعة ضلالة سبیلها الی النار. (276)

و نیز فرموده است : هر بدعتی گمراهی است و راه هر گمراهی به سوی دوزخ است .

ضرر تكریم بدعتگزاران 

فی الحدیث : من وقر صاحب بدعة فقد اعان علی هدم الاسلام . (277)

كسی كه صاحب بدعتی را توقیر و تكریم نماید با عمل خود به ویران سازی اسلام كمك نموده است .

امام سجاد (ع ) در قطعه اول دعای موضوع بحث امروز از پیشگاه خداوند دوام طاعت او را درخواست می نماید و می خواهد تا لحظه آخر عمر مطیع بی قید و شرط حضرت باری تعالی باشد و برای تحقق این هدف مقدس سه مطلب را پس از آن ذكر نموده است : اول آنكه جماعت مسلمانان را هرگز ترك نگوید، مسلمانانی كه راه حق را می پیماید، چه بودن در جمعیت این گروه مسلمانان وظیفه شناس خود از شاخه های اطاعت و فرمانبری حضرت حق است . دوم ترك گفتن اهل بدعت زیرا با اهل بدعت بودن و به آنها روی موافق نشان دادن سرپیچی از فرمانبرداری خداوند است و این كار با دوام طاعت كه مورد تقاضای امام است سازش ندارد. سوم ترك گفتن كسانی كه در دین خدا راءی مخترعی به كار گرفته و از آن تبعیت می نمایند: و مستعملی الراءی المخترع . این سومین مطلبی است كه امام پس از درخواست دوام طاعت به پیشگاه الهی عرض نموده و چهارمین قطعه دعاست كه موضوع آخرین قسمت سخنرانی امروز است . بدعت عبارت از تهمت سیئه ای است كه بدعتگزار به نام دین خدا در جامعه القا می كند. اگر نزد كسانی مقبول افتد و به آن عمل كنند ممكن است در نسلهای بعد نیز ادامه یابد و پایدار بماند. اما راءی مخترع ، امری است بالنسبه موقت و ممكن است گروهی آن نظریه ساختگی را به نام دین بپذیرند و از پی آن بروند، اما پس از مدتی از اثر می افتد و به دست فراموشی سپرده می شود.

خوارج و راءی اختراعی 

قرار حكمیت در جنگ صفین برای جمعی از مسلمانان نادان مستمسكی شد كه راءی مخترعی را طرح كنند، گروهی را گرد خود جمع نمایند، دست به طغیان و عصیان بزنند، و مایه فساد و خونریزی گردند. در قرآن شریف آمده است :

ان الحكم الله ؛(278) حكم و فرمان برای كسی جز خداوند نیست . عده ای از مسلمانان ناآگاه از كتاب الهی گفتند: قبول حكمیت غیر خدا عملی است بر خلاف دستور قرآن و باید با آن مقابله نمود و به مخالفت برخاست . علی (ع ) كه عالم به تمام دقایق كتاب الهی و احكام آسمانی اسلام است ، گفته آنان را مردود خواند و نادرست خواندن آن سخن را در مواردی با صراحت خاطرنشان ساخت ، از آن جمله فرمود:

كلمة حق یراد بها الباطل ، نعم انه لا حكم الا الله و لكن هولاء یقولون لا امرة الا الله و انه لابد الناس من امیر براو فاجر. (279)

كلمه حقی است كه از آن باطل و ناروا اراده شده است . بلی حكم برای احدی جز خداوند نیست اما اینان می گویند: امارت و حكومت برای كسی جز خداوند نیست با آنكه ضرورت ایجاب می كند كه امیری نیكوكار یا گناهكار بر مردم حاكم باشد تا از هرج و مرج جلوگیری كند و نظم را در جامعه برقرار سازد.

رویداد جنگ نهروان 

این گروه نادان در اندیشه انحرافی و راءی مخترع خود زیاد پافشاری كردند، به سخنان علی (ع )، حجت بزرگ الهی ، ترتیب اثر ندادند. سرانجام كارشان به مقابله با امام معصوم و جنگ نهروان منتهی گردید و عده زیادی از آنان كشته شدند. خوارج نهروان نادانهایی بودند ظاهر الصلاح و مقدس ، جهل و لجاجتشان مایه تیره روزی و بدبختی آنان گردید، در دنیا به عذاب شمشیر مبتلا شدند و در آخرت گرفتار كیفر شدید الهی خواهند بود.

یكی از شبها علی (ع ) از مسجد كوفه خارج شد و به سوی منزل خود می رفت در حالی كه یك چهارم شب منقضی شده بود. كمیل بن زیاد كه از دوستان و شیعیان امام است با آن حضرت بود .بین راه به در خانه مردی رسیدند كه آن موقع شب با آهنگی گرم و حزن انگیز قرآن شریف را می خواند و این آیه را تلاوت می نمود:

اءمن هو قانت آناء اللیل . (280)

كمیل از مشاهده این مرد و خواندن قرآن در آن موقع شب به شگفت آمد و در دل تحسینش نمود، بدون اینكه از احساس درونی خود سخنی بگوید و آن را به زبان بیاورد. امام (ع ) متوجه كمیل شد و فرمود: آهنگ گرم این مرد و تلاوت قرآن مایه اعجابت نشود، او از اهل آتش است ، عنقریب آگاهت خواهم نمود .كمیل از این مكاشفه امام و آگاهی حضرت از باطن وی حیرت زده شد و همچنین متحیر بود از اینكه امام فرمود: او اهل جهنم است با اینكه در این موقع شب با این حالت خوب و روشن تلاوت قرآن می نماید. كمیل می گوید مدتی گذشت و جریانهای خوارج پیش آمد. این گروه حافظ قرآن شریف بودند ولی امام (ع ) طبق وظیفه دینی ناچار شد با آنان بجنگد و به حیات بسیاری از آنها خاتمه دهد. علی (ع ) روزی در میدان نهروان گذر می كرد. كمیل با آن حضرت بود، شمشیر خون آلود خود را در دست داشت و سرهای جدا شده خوارج در گوشه و كنار زمین ریخته بود. فوضع راءس السیف علی راءس من تلك الرؤ وس و قال یا كمیل ! اءمن هو قانت آناء اللیل ای هو ذلك الشخص الذی كان یقرء القرآن فی تلك اللیلة . فاعجبك حاله . (281)

سر شمشیر خود را روی یكی از آن سرهای جدا شده گذاشت و آیه ای را كه آن شخص در آن شب می خواند قرائت نمود و به كمیل فهماند كه این همان مردی است كه قاری قرآن بود و در آن شب مایه شگفتی و تعجب او گردید.

راءی مخترع و هلاكت 

راءی مخترع و نظریه خلاف قرآن شریف موجب هلاكت و عذاب دنیا و آخرت خوارج گردید. امام سجاد (ع ) در این قطعه از دعای شریف مكارم الاخلاق از پیشگاه خداوند درخواست دوام طاعت او را می نماید و همچنین ملازمت جماعت اهل حق را می خواهد و تمنا دارد كه اهل بدعت را ترك گوید و از كسانی كه راءی ساختگی و مخترع را در دین او به كار می گیرند دوری گزیند. راه فرمانبری و اطاعت از ذات اقدس الهی اطاعت از رسول گرامی (ص ) است یعنی تنها كسی كه خداوند خواسته های خود را به وی وحی می كند و اوامر و نواهی خویش را به وسیله او به مردم ابلاغ می نماید. قرآن شریف در این باره فرموده است :

و من یطع الرسول فقد اطاع الله . (282)

كسی كه رسول خدا را اطاعت كند قطعا خداوند را اطاعت نموده است .

پس از مرگ رسول اكرم (ص ) راه نیل به طاعت باری تعالی اطاعت از آن انسان بزرگ و شایسته ای است كه پیغمبر اكرم به امر الهی او را به جانشینی بعد از خود معرفی نموده است . به موجب روایات بسیاری كه علمای عامه و خاصه در كتب خود آورده اند، مكرر در مكرر پیشوای بزرگ اسلام با تعبیرهای مختلف ، مسلمین را به اطاعت از دستور علی (ع ) موظف نموده است ، چه او آگاه به تمام تعالیم قرآن شریف و كلیه احكام دین الهی است .

عن النبی صلی الله علیه و آله : من احب ان یحیی حیاتی و یموت موتی و یدخل الجنة التی و عدنی ربی فلیتول علیا بعدی فانه لن یخرجكم من هدی و لن یدخلكم فی ردی . (283)

رسول اكرم (ص ) فرموده است : هر كس دوست دارد زنده باشد به حیات من و بمیرد به مرگ من و در بهشتی داخل شود كه خداوند به من وعده فرموده : بعد از من علی را مطاع و ولی عموم مسلمین بداند، چه او هرگز شما را از راه هدایت و سعادت خارج نمی كند و به پستی و انحطاطتان سوق نمی دهد.

نتیجه سرپیچی از دستور امام (ع ) 

اگر خوارج به دستور پیشوای اسلام عمل می نمودند، از آنچه علی (ع ) می فرمود تبعیت می كردند و به راءی اختراعی خود گرایش نمی یافتند، هرگز از صراط مستقیم خارج نمی شدند و راه اطاعت الهی را ترك نمی گفتند. بدبختانه با سرپیچی از امر امام ، دنیای خود را برخلاف رضای پروردگار گذراندند، سرانجام خویشتن را به كشتن دادند و در قیامت نیز مورد غضب شدید باری تعالی و گرفتار عذاب عظیم او خواهند بود.